وقایع تاریخی، سیاسی و اجتماعی 《تالار آیینه》 پیوند خورده با داستان زنانی است که در بستر اتفاقات دورهای خاص در ایران، نقشی پررنگ داشتهاند درحالیکه حضورشان کمتر به چشم آمده و در تاریخ مردانهی ما شاید هرگز دیده نشدند.
《تالار آیینه》 در عصر مشروطه میگذرد؛ دورهای که میرفت تا فضا را برای زنان بازتر کند؛ دورهای که زنان خودجوش در وقایع سیاسی کشور مشارکت داشتند و تلاش میکردند تا بهرسمیت شناخته شوند. این چنین مشارکتها را در داستان از سوی دختران میرزا (ماهرخسار و مهراعظم)، آمنه، نیرزمان و دده بهوضوح میبینیم. این تلاشها نه تنها در خانه که به فعالیتهای بیرونی این زنان هم کشیده میشد؛ هرچند که در نهایت قانون اساسی مشروطه زنان را حتی از حقوق اولیهشان هم محروم میکرد.
زنان 《تالار آیینه》، زنانی تنها هستند و احساس ترس و بیگانگی بر زندگی تکتکشان چنبره زده است. هریک از این زنان به نوعی در تلاشند تا از شر این جهانی که برایشان ساخته شده است، خلاص شوند و پا را فراتر بگذارند.
امیرحسن چهلتن در تالار آیینه تلاش میکند در کنار بازگو کردن روایتی تاریخی از دورهای مشخص، وارد جهان این زنان شود و با روایت وقایع روزمره آنها، به مشکلات و مسائل اجتماعی این زنان بپردازد.
رمان از پنج بخش تشکیل شده است و هر بخش آن به یک زن میپردازد، جهان درونیاش را برای خواننده فاش میکند و از تجربیات زندگیاش در جامعهی سراسر مردانهی آن دوران روایت میکند.
نثر چهلتن در این رمان به حدی گیرا و قوی است که کتاب را از هر حیث برجسته و خواندنی میکند و حکایت از مطالعات گستردهی او برروی این دوره تاریخی و بر پیشینه حضور اجتماعی زنان در تاریخ ایران دارد.
چهل تن درباره پرداختن به مسائل زنان بهعنوان شخصیت محوری داستانش گفته است: 《وقتی میخواستم تالار آیینه را بنویسم برای نفوذ به دنیاهای زنانه احساس ورزیدگی بیشتری میکردم که البته شاید حضور محوری زنان در این رمان موجه هم باشد، برای اینکه در دورانی که وقایع تالار آیینه اتفاق میافتد فقط زنها هستند که حضورشان در درون خانهها پررنگ است که بیشتر شبیه یک جور به دام افتادگیست.》
پ.ن: سخن آخر بخشی از گفتگوی امیرحسین چهلتن با روزنامه شرق است.
بدون دیدگاه